زهرا دلپذیر | شهرآرانیوز؛ یکی از رازهای ماندگاری شاهنامه، اندرزهای اخلاقی و حکیمانه آن است. شاهنامه، تنها داستان سرگذشت و نبرد شاهان و پهلوانان نیست؛ پندنامهای است که به ما رفتار و کردار نیکو و راه و رسم درست زندگی را میآموزد. این اندرزها جنبههای مختلف زندگی مادی و معنوی را دربر میگیرد. از این هفته هر دوشنبه به یکی از اندرزهای شاهنامه فردوسی میپردازیم.
امروز میخواهیم درباره میانه روی و اعتدال سخن بگوییم. رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط، یکی از اصول اساسی اندرزهای شاهنامه است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
فردوسی در جای جای کتاب خود میانه روی را میستاید و افراط و تفریط را اعمالی اهریمنی میداند. در بخش اساطیری شاهنامه، فریدون برای آزمودن کاردانی پسران خود، به شکل اژدهایی دمان بر آنها ظاهر میشود. تور، بزرگترین فرزند او که نماد تفریط و کوتاهی در انجام کار است، از جنگ میگریزد. سلم افراط میکند و آماده رزم با اژدها میشود. ایرج که کوچکترین و داناترین فرزند فریدون است، به تعبیر شاعر، راهی میانه شتاب و درنگ را برمی گزیند و سعی میکند اژدها را با گفتگو آرام کند.
فریدون پس از این آزمون، ایرج را برنده نهایی اعلام میکند:
دگر کهترین، مرد با سنگ و چنگ
که هم با شتابست و هم با درنگ
زخاک و ز آتش میانه گزید
چُنان کز ره هوشیاری سَزید
اردشیر در اندرز به ایرانیان، میانه روی در کارها را سبب پایداری و پاکیزه رایی انسان میداند:
میانه گزینی، بمانی به جای
خردمند خواندت پاکیزه رای!
اسراف و زیاده روی نیز بارها نکوهش شده است. شاپورِ شاپور (شاپور سوم) در خطابه تاج گذاری خود، پس از ستایش بخشندگی و گشاده دستی، مرد لاف زن و اسراف کار را نکوهش و فرد میانه رو را تحسین میکند:
دو گیتی بیابد دل مرد راد
نباشد دل سفله از روز شاد
ز تنگی بماند همان مردِ لاف
که بپراگند خواسته بر گزاف!
ستوده کسی کو میانه گزید
تن خویش را آفرین گسترید!
بزرگمهر در اولین نشست خود با موبدان دربار انوشیروان، درباره رعایت میانه روی در دخل وخرج و هزینههای زندگی میگوید:
چو داری به دست اندرون خواسته
زر و سیم و اسبان آراسته
هزینه چنان کن که بایدت کرد
نشاید گشاد و نباید فشرد
حتی تلاش و کوشش انسان نیز باید به اندازه باشد و تلاش افراطی نکوهش شده است. بوزرجمهر (بزرگمهر) در نشست سوم خود با موبدان انوشیروان، کوشش بی اندازه را سبب ناامیدی انسان میداند:
چو کوشش از اندازه اندر گذشت
چُنان دان که کوشنده نومید گشت!
در نیکی کردن به دیگران نیز باید اعتدال را رعایت کرد. نوشین روان (انوشیروان) در نامه به فرزندش هرمزد مینویسد:
همان نیز نیکی به اندازه کن!
ز مرد جهاندیده بشنو سَخُن!
همچنین در سخن گفتن باید معتدل بود و به اندازه سخن گفت. شاپور سوم در خطابه تاج گذاری خود میگوید:
زبان را نگهدار باید بدن
نباید روان را به زهر آزدن!
که بر انجمن مرد بسیارگوی
بکاهد به گفتار خویش آبروی!
در شاهنامه، میانه گزینی با خرد ارتباط مستقیمی دارد و در ابیات مختلف، میانه روی نشانه خرد انسان دانسته شده است. اورمزد در بستر مرگ، فرزندش بهرام را به گزینش راه درست و خردمندانه که همان میانه گزینی است دعوت میکند.
او از یک سو بهرام را از خشم و شتاب در کارها برحذر میدارد و از سوی دیگر بردباری بیش از اندازه را نشانه ضعف و سستی انسان میداند:
ز راهِ خرد هیچ گونه متاب!
پشیمانی آرد دلت را شتاب!
درنگ آورد راستیها پدید
ز راهِ خرد سر نباید کشید!
سرِ بُردباران نتابد به خشم
ز نابودنیها بخوابید چشم!
وُگر بردباری ز حد بگذرد
دلاور گمانی به سُستی برد!
او در پایان اندرزهای خود، بار دیگر به نقش خرد در یافتن راه میانه تأکید میکند:
هر آنکس که باشد خداوندِ گاه
میانجی خرد را کند بر دو راه
نه تیزی، نه سُستی به کار اندرون
خرد باد جانِ ترا رهنمون!
حتی معیار سخن گفتن و اندیشیدن درست، استفاده از خرد است. اورمزد به فرزندش بهرام چنین وصیت میکند:
زبان و دلت با خرد راست کن
همی ران از آن سان که خواهی سَخُن!
هر آنکس که اندر سرش مغز بود
همه رای و گفتارِ او نغز بود!
ارزش و اهمیت میانه روی در شاهنامه تا آنجاست که هم معنا و برابر با عدل و داد دانسته شده است. انسان دادگر کسی است که هر چیزی را در جای خود قرار میدهد و از زیاده روی پرهیز میکند. بهرامِ بهرام هنگام تاج گذاری میگوید: اگر میخواهی مردم تو را به دلیل داشتن عدل و داد ستایش کنند و از تو خشنود باشند، در کارها میانه روی را رعایت کن. در این صورت، خودت نیز توانگر و شاد خواهی شد:
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی به داد آفرین!
چو خشنود داری جهان را به داد
توانگر بمانی و از داد شاد!
حتی دادگری نیز باید به اندازه و بدون کم وکاست باشد، چنان که بهرام در ادامه سخنان خود میگوید:
همه ایمنی باید و راستی
نباید به داداندرون کاستی!
در جای دیگر از این کتاب آمده است:
کز اندازه دادت همی بگذرد
ازین خامشی گنج کیفر برد
همه کار گیتی به اندازه به!
دل شاه ز اندازها تازه به!
گفتنی است فردوسی در شاهنامه برای بیان مفهوم اعتدال در کارها، معمولا از واژههای میانه و میانه گزینی استفاده میکند، اما در اندرزهای داستان نوشین روان که مربوط به بخش تاریخی شاهنامه است، برای بیان این مفهوم از واژه پیمان استفاده شده است. پیمان در زبان پهلوی به معنی نگه داشتن اندازه و اعتدال در کارهاست و کاربرد این واژه در شاهنامه نشان میدهد فردوسی در این بخش از کتاب خود تحت تأثیر منابع پهلوی بوده است. برای نمونه بوزرجمهر در گفتگو با نوشین روان، مرد پیمان منش (میانه رو) را کسی میداند که از گناه و ناراستی دوری میکند و حتی در برآوردن نیازهای تن و جان خود اعتدال را رعایت میکند:
خُنُک در جهان مردِ پیمان منش
که پاکی و شرم ست پیراهنش
چو جانش تنش را نگهبان بود
همه زندگانیش آسان بود!
بماند کنون رادی و راستی
نکوبد درِ کژّی و کاستی!